زمان تقریبی مطالعه: 23 دقیقه
 

برزخ در منابع دینی





برزخ سه بار در قرآن به کار رفته است، که مفسّران در آیه ۲۳ سوره مومنون در تفسیر برزخ، آرای گوناگونی دارند که در این مقاله به آن پرداخته و ویژگی‌های برزخ و حیات برزخی و شروع و پایان برزخ و ... را از زبان مفسران و متکلمان و فلاسفه اسلامی بررسی می‌کنیم.


۱ - برزخ در لغت و اصطلاح



برزخ، در لغت به معنای حاجز و جداکننده دو چیز از یکدیگر، و در قرآن و احادیث و متن‌های فلسفی و عرفانی به همین معنا، بسیار به کار رفته است؛ مثلاً وسوسه به «برازخ الایمان» (حد واسط کفر و ایمان یا شکّ و یقین) تعبیر شده، یا فاصله میان مرگ و رستاخیز برزخ نام گرفته است.
کاربرد اصطلاحی این واژه، خصوصاً در منابع دینی به معنای مرحله‌ای بین دنیا و آخرت (یا مرگ و قیامت) و در متن‌های عرفانی و فلسفی به معنای عالَمی میان عقول مجرّد و اجسام مادّی، حایز اهمیت است.

۲ - برزخ در اصطلاح دینی



برزخ سه بار در قرآن به کار رفته است.

۲.۱ - برزخ در قرآن


برزخ سه بار در قرآن به کار رفته است، در آیه ۵۳ سوره فرقان؛ آیه ۲۰ سوره الرحمن؛ آیه ۲۳ سوره مومنون
در دو آیه نخست، به معنای جداکننده دو دریای شور و شیرین از یکدیگر، و در آیه سوم به مفهوم فاصله میان مرگ و رستاخیز یا عالمی بین دنیا و آخرت است، در آیه اخیر، خداوند پس از نقل قول بدکارانی که پس از مرگ درخواست بازگشت به دنیا و انجام دادن کارهای نیک دارند، می‌فرماید: «وَ مِنْ وَرَائِهمْ برزَخٌ الی ' یَومِ یُبْعَثون؛ و در پشت سرشان تا روز رستاخیر مانعی (در راه بازگشت آن‌ها) است.»

۲.۲ - آرای مفسران در برزخ


مفسّران در تفسیر برزخ در این آیه، آرای گوناگونی دارند، از جمله: حالتی بازدارنده از جبران گذشته؛ فاصله مرگ و رستاخیز؛ مانعی در راه بازگشت به دنیا پس از مرگ؛ حدّ فاصل دنیا و آخرت؛ باقیمانده دنیا تا فرارسیدن قیامت؛ مانعی در راه رسیدن به حالات صالحان؛ مانعی در رسیدن انسان به مراتب بالا در آخرت؛ صورتی ظلمانی متناسب با کارهای ناشایست افراد بشر و مانع بازگشت آنان به حقّ (آخرت) و به اجسام مرکّب (دنیا)؛ فاصله میان دو نفخه صور؛ اَجل؛ مهلت و قبر، و برخی آن را بر «عالم مثال» منطبق کرده‌اند، بیشتر مفسران قرآن «وَراء» را در سوره مومنون آیه ۱۰۰ به معنای «اَمام یعنی پیش رو» یا مترداف‌های آن دانسته‌اند، این نکته را نیز یادآور شده‌اند که این آیه، بازگشت به دنیا را مطلقاً نفی می‌کند؛ زیرا با قیام قیامت، افراد زندگی اخروی می‌یابند.
[۲۰] مجمع التفاسیر شامل تنویر المقیاس من تفسیر ابن عباس و انوار التنزیل بیضاوی و تفسیر خازن و تفسیر نسفی، ج۴، ص۳۵۸ـ۳۵۹، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.


۲.۳ - برزخ در روایات


در روایاتی چند، به نقل از امام سجّاد و امام صادق (علیهماالسلام)، گفته شده است که برزخ همان قبر یا کیفر و پاداش میان دنیا و آخرت است و حضرت علی (علیه‌السلام) آن را به «امرٌ بین امرین» تعبیر کرده است.

۲.۴ - ویژگی‌های برزخ در آیات و روایات


ویژگی‌های این برزخ در چند آیه و در روایات بسیاری بیان شده است. (از آیات ۱۵۴ سوره بقره؛ ۱۶۹ سوره آل عمران؛ ۱۰۵ـ ۱۰۸ سوره هود؛ ۶۲ سوره مریم؛۲۶ سوره فرقان؛ ۴۶ سوره مومنین؛ ۱۱ سوره مومنون؛ ۶۳ سوره نحل؛ ۲۷سوره ابراهیم؛ ۱۲۴سوره طه؛۲۵ سوره نوح .)

۲.۴.۱ - زندگی در نعمت یا نقمت


بصراحت یا با توجه به توضیحات روایی بر می‌آید که آدمیان پس از مرگ به عالمی دیگر می‌روند و به مقتضای آنچه در دنیا کسب کرده‌اند در نعمت یا نقمت زندگی می‌کنند.

۲.۴.۲ - وجود شب و روز


در این عالمِ برزخ، مانند دنیا و بر خلاف آخرت، روز و شب و آسمان و زمین وجود دارد، هر بامداد و شامگاه مجرمان بر آتش دوزخ عرضه می‌شوند ولی به مومنان روزی داده می‌شود.

۲.۴.۳ - حیات برزخی


بیشتر مفسّران، دو آیه اول را که از زنده بودن شهیدان و روزی خوردن آنان نزد خدا خبر می‌دهد، و یکی از دو بار زنده شدن را که در آیه ۱۱ سوره مومنون آمده راجع به همین عالم پس از مرگ و پیش از قیامت می‌دانند، و نیز خطاب پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) را به آن عده از سران قریش که در جنگ بدر کشته شدند، از دلایل وجود زندگی برزخی دانسته‌اند (رجوع کنید به جنگ بدر؛ همچنین، خطاب حضرت علی (علیه‌السلام) به جسد کعب بن سوره، قاضی بصره، و طلحه پس از جنگ جمل، که آن‌ها را «شنوا» خوانده است).
بنابر روایات بسیاری، به هنگام مرگ، صورت دارایی و فرزندان و اعمال آدمی در برابر او حاضر می‌شوند و با او سخن می‌گویند و، پس از مرگ، آدمی از آنچه در اطرافش می‌گذرد آگاه می‌شود، تشییع کنندگانِ جنازه خود را می‌بیند، با آن‌ها سخن می‌گوید (اما کسی نمی‌شنود) و صدای پایشان را به هنگام بازگشت از مراسم خاک سپاری می‌شنود.

۲.۴.۴ - فشار قبر


در قبر ممکن است، به سبب برخی از گناهان، دچار فشار شود، و بنابر برخی روایات، همه افراد، جز قلیلی، گرفتار فشار قبر می‌شوند (در روایتی آمده است که مومنان از فشار قبر در امان‌اند؛ روح در قبر به جسد بازمی گردد و دو فرشته به نزد مرده می‌آیند و بازجوی اعتقادات او می‌شوند. آنگاه مومنانی که، به گفته قرآن، بر عقیده حقّ ثابت قدم مانده باشند، در فضایی به وسعت دید خود از نعمت‌های بهشتی بهره می‌برند؛ ولی کافران گرفتار عذاب، یا به تعبیر قرآن، «زندگی تنگ» می‌شوند و دری از قبر آنان به سوی دوزخ گشوده می‌شود.

۲.۴.۵ - تجسم اعمال


بنابر بعضی از روایات، مومنان به خوابی آرام فرو می‌روند ولی کافران خوابی آزاردهنده همراه با سختی‌های گوناگون آغاز می‌کنند، چه بسا مومنان گناهکار نیز عذاب ببینند تا در عالم آخرت پاک باشند. مومن در عالم قبر با عبادات و اعمال نیک خود که تجسّم می‌یابند انس می‌گیرد و به هیچ روی آماده بازگشت به دنیا نیست، بلکه عالم قبر را نسبت به دنیا به منزله دنیا نسبت به دوران جنینی می‌داند، روح مومنین به قالبی مانند قالب دنیایی تعّلق می‌گیرد و در بهشت (که غیر از بهشت آخرت است) آشیان می‌گیرد، ارواح مومنان به دیدار یکدیگر می‌روند و از ارواح تازه وارد، حال آشنایان خود را می‌پرسند، برزخیان گاهی بازماندگان خود را در دنیا زیارت می‌کنند و از کارهای نیک بازماندگان، اگر مومن باشند، شاد و اگر کافر باشند حسرت زده می‌شوند.

۲.۴.۶ - تکمله مباحث برزخی


در روایتی هم آمده است که روح تا قیامت در دل خاک می‌ماند و روح افراد دفن نشده را فرشته‌ای به خاک می‌سپارد، بنابر بعضی از روایات شیعی، سوال و جواب و زندگی برزخی مختص کسانی است که دارای ایمان محض یا کفر محض بوده باشند و دیگران حالت بیخبری را می‌گذرانند.
بنابر حدیثی که کلینی نقل کرده است، جسم انسان پس از مرگ متلاشی می‌شود و فقط طینتی که از آن خلق شده است به جای می‌ماند. در حدیثی نیز به روایت ابوهریره به متلاشی شدن بدن و بر جای ماندن جزئی کوچک از آن به نام «عَجْبُ الذَّنَب» اشاره شده است.
پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) قبر را نخستین مرحله آخرت دانسته و بارها از عذاب آن استعاذه کرده‌اند، در روایات همچنین به برخی کارها که سبب عذاب قبر یا رهایی از آن می‌شود اشاره و نمونه‌هایی از عذاب قبر، از قول پیامبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) (که خود در معراج شاهد آن‌ها بوده‌اند) ذکر شده است، دیدار زندگان در حالت بیداری با برخی از پیامبران پیشین، از جمله رسول اکرم (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم)، گاهی روی داده است.
در چند روایت نیز به نادرستی این عقیده تصریح شده است که ارواح مومنان زندگی برزخی را درون چینه‌دان پرندگانی سبز رنگ در قندیلی به زیر عرش می‌گذرانند، همچنین بر تعلق روح به جسدی مانند جسد دنیایی تاکید شده است.
در پاره‌ای از روایات، محلّ اجتماع ارواح مومنان و ارواح کافران ذکر شده است، همچنین به روایت کلینی، در دوران برزخ، روح عذاب می‌بیند نه جسم دنیایی.
[۴۶] بخاری جعفی، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۰۳، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۴۷] مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۲۱۹۹ـ۲۲۰۴، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۴۸] کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۱۲۱ـ۲۶۳، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۰.


۲.۵ - متکلمان و مسائل برزخ


متکلّمان مسائل گوناگون درباره برزخ را، بر اساس روایات، مطرح و نظرهای مقبول همه فرقه‌ها یا یک فرقه خاص، و نیز اختلاف نظرهای آن‌ها را به اجمال یا به تفصیل بررسی کرده‌اند.
بیشتر این اختلاف‌ها، گذشته از تفاوتِ منشا نقلی آنها، به چگونگی دریافت متکلمان از حقیقت انسان باز می‌گردد، به گفته صدوق، مفید، آمِدی، اشعری، بغدادی، تفتازانی و مجلسی، همه مسلمانان (جز برخی از معتزلیان آن هم به تبعیّت از ضِرار بن عمرو) درباره سوال و جواب و متنعّم یا معذَّب شدن مردگان در قبر اتفاق دارند، تفتازانی، نصیرالدین طوسی و عضدالدّین ایجی روایات راجع به این عقیده را در حدّ تواتر می‌دانند، عبدالجبّار معتزلی انتساب ضرار بن عمرو را به معتزلیان منکر است و در نتیجه معتزله را از این اتهام مبرّا می‌شمارد؛ ولی عذاب و ثواب برزخی را در فاصله میان دو نفخه صور می‌داند.
اشعری و ابن حزم خوارج را نیز از منکران عذاب قبر شمرده‌اند، هم‌چنان‌ که محقّق دوانی این نسبت را به گروهی از شیعیان داده است.
مجلسی، ضمن نقل این سخن، با استناد به بیانات صریح متکلمان امامیّه، احتمال داده است که وی معتقدات برخی از فرقه‌های منتسب به تشیّع را بخطا از عقاید شیعیان دانسته است.
ابن حزم سوال و جواب قبر را منحصر به روح می‌داند و معتقد است که در قرآن بازگشت روح به جسم پیش از رستاخیز بصراحت نفی شده است و روایت صحیحی دال بر زنده شدن مردگان در قبر نیز وجود ندارد.
اما شیخ مفید زنده شدن مرده را در قبر مقبول امامیه و «اصحاب حدیث» (بیشتر اهل سنّت) دانسته و آمدِی نیز آن را به همه امت نسبت داده است، با این تفاوت که مفید زنده شدن مردگان را در قبر لازمه عقلی روایات سوال و جواب می‌شمارد ولی آمدی بر ظواهر اخبار استناد می‌کند.
از قول اشعری نیز برمی آید که وی همین نظر را داشته و آن را عقیده رایج مسلمانان می‌دانسته است، البته موضوع زنده شدن دوباره جسد دنیایی کمتر مطرح شده است.
مفید و شیخ بهایی بصراحت و آمدی‌ به‌ طور ضمنی گفته‌اند که روح در عالم قبر به جسدی غیر از جسد دنیایی، یعنی به «مثال» آن، تعلق می‌گیرد.
مفید به دلیل روایات، فقط پیامبران و امامان و احتمالاً شماری از کسان دیگر را از این قاعده استثنا می‌کند و حیات برزخی حجّت‌های الهی را در همین جسم دنیایی می‌داند، اما مجلسی معتقد است که، بنابر احادیث، روح نخست به همین جسد دنیایی باز می‌گردد و پس از سو ال و جواب و امور دیگر در قالبی مثالی باقی خواهد ماند، ابن حزم به نظر برخی متکلمانِ قایل به تعلق روح به کمترین جزء باقی‌ مانده جسم دنیایی (عجب الذنّب در حدیث ابوهریره)، اشاره کرده، اما آن را به لحاظ عدم دلالت روایت بر مقصود نمی‌پذیرد.
امامیه، چنانکه گفته شد، برخلاف فرقه‌های دیگر، معتقدند که زندگی برزخی فقط به دو گروه از مردگان، مومنان یا کافران محض، تعلق می‌گیرد و دیگر مردگان حالت بی‌خبری را می‌گذرانند، مجلسی و ابن حزم این نکته را نیز یادآور شده‌اند که مراد از قبر در این باب، چه در روایات چه در اصطلاح کلامی، نه محل دفن مرده بلکه جایگاه روح (برزخ) است، در کتب کلامی اهل سنت، موضوع سوال و جواب از پیامبران نیز مطرح شده است ولی متکلمان امامیه بدان نپرداخته‌اند.
[۵۳] مکدرموت،‌ مارتین، اندیشه‌های کلامی شیخ مفید، ترجمه احمد آرام، ج۱، ص۳۵۷ـ۳۶۰، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۵] بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۳۳، بیروت ۱۳۹۳.
[۵۶] ابن حزم، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۴، ص۱۱۷ـ۱۲۲، چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۵۹] ایجی، عضدالدین، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۳۸۲ـ ۳۸۳، بیروت، بی‌تا.
[۶۰] طباطبائی، محمد حسین، حیات پس از مرگ، ج۱، ص۱۲۶، در یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، چاپ عبدالکریم سروش، تهران ۱۳۶۰ ش.


۲.۶ - فلاسفه اسلامی و مسائل برزخ


برخی متکلمان و فلاسفه اسلامی در تفسیر اقوال روایی مطالبی گفته‌اند.

۲.۶.۱ - غزالی


غزالی،
[۶۱] غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۴۷۸ـ ۴۸۸، قاهره، بی‌تا.
پس از نقل اخبار عالَم قبر، ضمن بازگشت روح به جسد دنیایی، از بر جای ماندن «جزء لایتجزّی» سخن می‌گوید و ثواب و عقاب این دوره را به سه گونه تفسیر می‌کند و وقوع هر سه گونه را ممکن می‌داند، همچنان‌ که اعتقاد به ظواهر این اخبار را، صرف نظر از تبیین مراد آنها، ضروری می‌شمارد، از بیان او این نکته نیز دستگیر می‌شود که امور عالم قبر از سنخ امور آخرت‌اند و به تجربه مادی در نمی‌آیند.

۲.۶.۲ - ملاصدرا


ملاصدرا، پس از نقل چند تفسیر فلسفی و عرفانی برای «عجب الذنب»، به پیروی از غزالی می‌گوید که پس از مرگ قوّه خیال با نَفس می‌ماند، در نتیجه، مرده صورت‌های جسمانی را درک می‌کند و خود را نیز به همان صورت جسمانی دنیایی، که بدن مادّی آن در قبر نهاده شده است، تخیّل می‌کند و، درست مانند حالت خواب ، ادراکات جزئی خود در عالم غیر مادی را به بدن دنیایی نسبت می‌دهد، وی سپس یادآور می‌شود که مطالب منقول درباره عالم پس از مرگ، بر خلاف پندار برخی مسلمانان، به هیچ روی موهوم نیستند و منکر آن‌ها هم از طریق شریعت منحرف و هم در عرصه حکمت گمراه است، همچنین قبر و برزخ را همان جایگاه نفس انسانی پس از مرگ می‌داند
[۶۳] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، ص ۲۷۵ـ۲۷۶، با حواشی ملا‌هادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ ش.
[۶۴] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، ص ۳۲۲ـ۳۲۳، با حواشی ملا‌هادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ ش.
.

۲.۶.۳ - بهائی لاهیجی


بهائی لاهیجی، به استناد برخی روایات، قایل به ترقّی ارواح در عالم برزخ شده و محیی الدین ابن عربی را نیز با‌ اندکی اختلاف قایل به همین عقیده دانسته است
[۶۵] بهائی لاهیجی، رسالة نوریه در عالم مثال، ص ۱۸۷ـ۱۹۲، با مقدمه و تعلیقات و تصحیح جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۲ ش.


۲.۶.۴ - علامه طباطبائی


علامه طباطبائی معتقد است که، طبق روایات، برزخ نمونه و مثالی از قیامت است و نسبت آن به قیامت همچون نسبت خواب است به بیداری، برزخ دنباله حیات دنیایی است، با این تفاوت که در آن توانایی انجام دادن کار خوب یا ترک کار بد از دست رفته است، به عقیده او، در دوران برزخ پیوند ارواح با عالم ماده یک‌باره نمی‌گسلد و روایات راجع به اجتماع ارواح در محلی معین از زمین و امثال آن، دالّ بر همین پیوند است.
[۶۶] طباطبائی، محمد حسین، حیات پس از مرگ، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۹، در یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، چاپ عبدالکریم سروش، تهران ۱۳۶۰ ش.


۳ - فهرست منابع



(۱) قرآن.
(۲) جلال الدین آشتیانی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، قم ۱۳۶۵ ش.
(۳) جلال الدین آشتیانی، ، منتخباتی از آثار حکمای ایران، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۴) علی بن محمد آمدی، غایة المرام فی علم الکلام، چاپ حسن محمود عبداللطیف، قاهره ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
(۵) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، چاپ طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۳ـ ۱۹۶۵.
(۶) ابن بابویه، الاعتقادات، چاپ عصام عبدالسید، قم ۱۳۷۱ ش.
(۷) ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۸) ابن حزم، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۹) ابن عربی، تفسیر القرآن الکریم، چاپ مصطفی غالب، تهران (بی تا).
(۱۰) ابن عربی، الفتوحات المکیّة، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۱۱) ابن منظور، لسان العرب، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۰۰).
(۱۲) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۳) محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۴) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، بیروت ۱۳۹۳.
(۱۵) بهائی لاهیجی، رسالة نوریه در عالم مثال، با مقدمه و تعلیقات و تصحیح جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۱۶) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سید کیلانی، بیروت (بی تا).
(۱۷) یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، چاپ هنری کربین، ج۲، بخش ۱، کتاب حکمة الاشراق، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۱۸) عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدّر المنثور فی التفسیر بالماثور، قم ۱۴۰۴.
(۱۹) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، با حواشی ملا‌هادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ ش.
(۲۰) محمد حسین طباطبائی، «حیات پس از مرگ»، در یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، چاپ عبدالکریم سروش، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۲۱) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
(۲۲) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد عارف زین، صیدا ۱۳۳۳ـ ۱۳۵۶/ ۱۹۱۴ـ۱۹۳۷.
(۲۳) محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت (بی تا).
(۲۴) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بی تا).
(۲۵) عبدالرحمن بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، بیروت (بی تا).
(۲۶) حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
(۲۷) محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، قاهره (بی تا).
(۲۸) محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
(۲۹) یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، ج۲، چاپ محمد علی نجار، چاپ افست تهران (بی تا).
(۳۰) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ ش.
(۳۱) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳۲) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
(۳۳) محمود بن مسعود قطب الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، (تهران ۱۳۱۵)، چاپ افست قم (بی تا).
(۳۴) داود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۳۵) محمود بن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۰.
(۳۶) حسین لاشی ء، «تحقیق تطبیقی در مصطلحات عرفانی»، مقالات و بررسیها، دفتر ۴۹ـ۵۰ (۱۳۶۹ ش).
(۳۷) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳۸) مجمع التفاسیر (شامل تنویرالمقیاس من تفسیر ابن عباس، انوار التنزیل بیضاوی، تفسیر خازن، تفسیر نسفی)، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۳۹) محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ عبدالستار احمد فراج (و دیگران)، کویت ۱۳۸۵ـ۱۴۰۶/۱۹۶۵ـ۱۹۸۶.
(۴۰) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴۱) محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات، چاپ ابراهیم انصاری، قم ۱۴۱۳.
(۴۲) محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، چاپ حسین درگاهی، قم ۱۳۷۱ ش.
(۴۳) مارتین مکدرموت،‌اندیشه‌های کلامی شیخ مفید، ترجمة احمد آرام، تهران ۱۳۶۳ ش.

۴ - پانویس


 
۱. ابن اثیر، ابوالسعادات، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۱۱۸، چاپ طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ ۱۳۸۵/۱۹۶۳ ۱۹۶۵.    
۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۵۳.    
۳. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۰.    
۴. مومنون/سوره۲۳، آیه۱۰۰.    
۵. مومنون/سوره۲۳، آیه۱۰۰.    
۶. مومنون/سوره۲۳، آیه۱۰۰.    
۷. ابن منظور، لسان العرب، بیروت، تاریخ مقدمه ۱۳۰۰.    
۸. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۴۳، چاپ محمد سید کیلانی، بیروت، بی‌تا.    
۹. زبیدی، مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۷، ص۲۳۴، چاپ عبدالستار احمد فراج و دیگران، کویت ۱۳۸۵۱۴۰۶/۱۹۶۵۱۹۸۶.    
۱۰. ابن عربی، محمد بن علی، تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۶۶.    
۱۱. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۳، ص۲۹۴.    
۱۲. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۲، ص۱۵۰، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.    
۱۳. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۹۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، بی‌تا.    
۱۴. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۶۸، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.    
۱۵. طبری، محمدبن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۱۰۸.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۰۵.    
۱۷. ابن جوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج۳، ص۲۷۱.    
۱۸. فراء، یحیی بن زیاد، معانی القرآن، ج۲، ص۲۴۲، چاپ محمد علی نجار، چاپ افست تهران، بی‌تا.    
۱۹. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدّر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۶، ص۱۱۵.    
۲۰. مجمع التفاسیر شامل تنویر المقیاس من تفسیر ابن عباس و انوار التنزیل بیضاوی و تفسیر خازن و تفسیر نسفی، ج۴، ص۳۵۸ـ۳۵۹، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۲۱. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۲۴۲، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۰.    
۲۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۲۱۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۲۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۲۱۸، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۲۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۲۴۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۱۵۴.    
۲۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۹.    
۲۷. هود/سوره۱۱، آیه۱۰۵ ۱۰۸.    
۲۸. مریم/سوره۱۹، آیه۶۲.    
۲۹. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۶.    
۳۰. >مومنون/سوره۲۳، آیه۴۶.    
۳۱. مومنون/سوره۲۳، آیه۱۱.    
۳۲. نحل/سوره۱۶، آیه۶۳.    
۳۳. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۷.    
۳۴. طه/سوره۲۰، آیه۱۲۴.    
۳۵. نوح/سوره۷۱، آیه۲۵.    
۳۶. انسان/سوره۷۶، آیه۱۳.    
۳۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۱۳۰، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۰.    
۳۸. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۷.    
۳۹. طه/سوره۲۰، آیه۱۲۴.    
۴۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۲۸۵، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۴۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۲۳۵۲۳۷، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۰.    
۴۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۲۵۱، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۰.    
۴۳. بخاری جعفی، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۲۶.    
۴۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۲۰۲۲۹۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۴۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۲۷۰، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۴۶. بخاری جعفی، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۰۳، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۷. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۲۱۹۹ـ۲۲۰۴، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۸. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۱۲۱ـ۲۶۳، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۰.
۴۹. شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، ص۷۶۷۷، چاپ ابراهیم انصاری، قم ۱۴۱۳.    
۵۰. شیخ مفید، محمد بن محمد، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۹۸۱۰۲، چاپ حسین درگاهی، قم ۱۳۷۱ ش.    
۵۱. شیخ مفید، محمد بن محمد، الاعتقادات، ج۱، ص۵۸۵۹، چاپ عصام عبدالسید، قم ۱۳۷۱ ش.    
۵۲. اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج۱، ص۴۳۰، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.    
۵۳. مکدرموت،‌ مارتین، اندیشه‌های کلامی شیخ مفید، ترجمه احمد آرام، ج۱، ص۳۵۷ـ۳۶۰، تهران ۱۳۶۳ ش.
۵۴. آمدی، علی بن محمد، غایة المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۳۰۱۳۰۲، چاپ حسن محمود عبداللطیف، قاهره ۱۳۹۱/۱۹۷۱.    
۵۵. بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۳۳، بیروت ۱۳۹۳.
۵۶. ابن حزم، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۴، ص۱۱۷ـ۱۲۲، چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۵۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶، ص۲۷۰ ۲۸۲، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۵۸. علامه حلّی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۴۲۴، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.    
۵۹. ایجی، عضدالدین، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۳۸۲ـ ۳۸۳، بیروت، بی‌تا.
۶۰. طباطبائی، محمد حسین، حیات پس از مرگ، ج۱، ص۱۲۶، در یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، چاپ عبدالکریم سروش، تهران ۱۳۶۰ ش.
۶۱. غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۴۷۸ـ ۴۸۸، قاهره، بی‌تا.
۶۲. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۸، ص۲۹۳۳۱۲، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۶۳. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، ص ۲۷۵ـ۲۷۶، با حواشی ملا‌هادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ ش.
۶۴. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، ص ۳۲۲ـ۳۲۳، با حواشی ملا‌هادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ ش.
۶۵. بهائی لاهیجی، رسالة نوریه در عالم مثال، ص ۱۸۷ـ۱۹۲، با مقدمه و تعلیقات و تصحیح جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۶۶. طباطبائی، محمد حسین، حیات پس از مرگ، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۹، در یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، چاپ عبدالکریم سروش، تهران ۱۳۶۰ ش.


۵ - منبع


دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «برزخ در منابع دینی»، ج۱، ص۹۴۲.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.